جدول جو
جدول جو

معنی اون سفر - جستجوی لغت در جدول جو

اون سفر
آن بار، آن دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ ؟)
از وراقین و کتابت مصحف نیز می کرده است در نیمۀ اول مائۀ چهارم هجری. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(هََ ئنْ مَ گ دَ)
این دفعه. این بار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ظَ فَ)
حجه الدین ابوعبدالله محمد بن ابی محمد صقلی. مولد او صقلیه. در مکه پرورش یافته. کتابی باسلوب کلیله ودمنه دارد موسوم به سلوان المطاع فی عداون الاتباع و آنرا به ابوعبدالله محمد بن ابی القاسم اهدا کرده است، در سال 554 ه. ق. متن عربی کتاب در قاهره به طبع رسیده و بترکی و ایتالیائی وانگلیسی ترجمه شده است و آنرا بفارسی نیز بنام ریاض الملوک فی ریاضات السلوک ترجمه کرده و شرح حال شیخ اویس جلایری را بدان افزوده اند، با تقدیم و تأخیری در ابواب و فصول. و خیرالبشر بخیرالبشر. او در شهر حماه به سال 565 درگذشته است. (ابن خلکان) (بغیهالوعاه)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ سَ فَ)
آنکه در سفر ماندگی ننماید و با رفیقان و همسفران تازه روی باشدو هم از خدمت بدیشان دریغ نکند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از این سر
تصویر این سر
این دنیا این جهان عالم مادی مقابل آن سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواوسفر
تصویر اواوسفر
فرانسوی تخمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این سفر
تصویر این سفر
این بار این دفعه این بار
فرهنگ لغت هوشیار
آن طور، آن گونه
فرهنگ گویش مازندرانی
آن طرف، آن سو
فرهنگ گویش مازندرانی
سفره ی نان، سفره ای که نان گرم را در آن پیچند تا تازه بماند
فرهنگ گویش مازندرانی
این دفعه، این قسمت
فرهنگ گویش مازندرانی
دفعه ی قبل
فرهنگ گویش مازندرانی
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی در نزدیکی روستای ویسر کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
پس از آن، سپس، بعد
فرهنگ گویش مازندرانی
این بار، این دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
بعد از مدتی، پس از چندی، بار دوم
فرهنگ گویش مازندرانی